• 12:46

  • 1399-12-25

  • کد خبر: 8203

مرحوم دلدوزی به روایت آشنایان؛

شور و شوق جوانی در لابلای موهای سپید/ قیامِ قاسم، جور بی‌عملی خیلی‌ها

شهر تبریز روز گذشته یکی از بزرگان عرصه فرهنگ و هنر خود را از دست داد. از این رو بسیاری از چهره‌های فرهنگی و اجتماعی در رثای شخصیت استاد دلدوزی، حرف‌ها زده‌اند.

به گزارش آناج، جامعه فرهنگی و هنری تبریز عصر دیروز بار دیگر داغ بزرگی را تجربه کرد. استاد مجید دلدوزی، هنرمند متعهد و طراح برجسته گرافیک شب گذشته دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.

از دلدوزی به عنوان یکی از بزرگان عرصه گرافیک در تبریز و کشور یاد میشد. زندگی او بسیار ساده و کارهایی که در طول حیات خود انجام داده بود بسیار تاثیرگذار بود.

منش و مدل رفتاری او، در سال‌های اخیر به یکی از جذابترین برخوردها بین مردم تبدیل و سادگی و بی آلایشی‌اش زبان زد عام و خاص بود.

از دست دادن او، شوک بزرگی به هنر و فرهنگ تبریز محسوب میشود. از این روست که بسیاری از فعالین فرهنگی و اجتماعی از شب گذشته تاکنون، خاطرات و حمای‌های بی بدیلی از وی منتشر میکنند.

قیامِ قاسم، جور بی‌عملی خیلی‌ها

روح الله رشیدی درباره ابعاد شخصیتی دلدوزی نوشت: هر چه به دوران بازنشستگی نزدیک می‌شد، برای کار و حرکت، بی‌قرارتر و تشنه‌تر می‌شد. در دهه‌ی اخیر، با سماجت و پیگیری شخصی‌اش، ده‌ها کارگاه گرافیک و نمایشگاه پوستر راه انداخت و همچون شمعی، در جمع رویش‌های هنری منطقه، درخشید. آخرین اقدامش، برپاییِ نمایشگاه پوستر «قیام قاسم» برای تکریم سردار شهید سلیمانی بود؛ که یک تنه، همراه با گروهی هنرجوی جوان، جورِ بی‌عملی خیلی‌ها را کشید.

طراح آرم حزب الله لبنان

مهدی نعلبندی هم در باب شخصیت وی نوشت: تو استاد تمام عیار گرافیک بودی بی هیچ دک و پزی. بی هیچ نگاهی از بالا. بی هیچ افه و افاده‌ای. ساده بودی و صمیمی. و همین بود که اسم کتابت شد ” ساده رنگ”. تو به رنگ انقلاب بودی و رنگ مردم. تو هنرمند مسجد و انقلاب بودی. و من بسیار آموختم از تو منش هنرمند انقلاب بودن را. تا خواستیم بگوییم طراح آرم حزب‌الله لبنان هستی طفره رفتی که:
– چند نفری بودیم با هم کار کردیم یکی هم من. ولی خودمانیم مجیدجان. فرم و انحناهای طرح و آن لای وسط آرم داد می‌زند که طراحش کیست.

بدون خستگی در مسیر هنر

حسین آذرنیا در خصوص شخصیت دلدوزی نوشت: خستگی نداشت و هر بار که ملاقاتش میکردم طرحی نو در مسیر هنر داشت.
سال ۹۵در نهایت ادب و احترام و با همان تواضع همیشگی طرحی ساده و تاثیرگذار بنام(سالانه طراحی پوسترفیروزه سرخ)را به سازمان آورد.
باهمه دشواری های رایج در مسیر برگزاری فراخوان با ملایمت و مهربانی لبخند گره گشایی میزد.

شور و شوق جوانی در لابلای موهای سپید

فرزاد نریمان زاده نیز درباره استاد دلدوزی نوشت: چه بگویم؟!
از ناباوری‌… یا غم؟! از مهرومحبت پدرانه‌ات یا از همت بلندت…
از عزم راسخت یا از دلسوزی‌ات برای هنر انقلاب؟! از شِکوه‌هایت… از دردهایت که درد همه ما بود… از شور و شوق جوانی‌‌ات که از لابلای سفیدی موهایت شوق آفریدن در ما بوجود می‌آورد یا از تعصب و غیرتت به هنر آوینی‌وار…

گمنامی، خواسته مرحوم دلدوزی

فرهاد باغشمال نیز در رسای مرحوم دلدوزی نوشت: همیشه خدا خواستی گمنام بمانی و دیده نشوی! هر کسی جای تو بود زمین و زمان انقلاب را برای خودش سهم‌خواهی کرده بود! تا روز آخر عمرت به رویت هم نیاوردی که طرح‌هایت تا کجای دل‌ها نفوذ کرده و آن آرم آشنا! را چه کسی طراحی نموده است! حالا با همه گمنامی‌ات، راحت شدی، از کژی روزگار و غریب‌ماندگی در این برهوت.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *