19:26
1399-12-05
کد خبر: 7263
مهاجم جوان فوتبال تبریز در گفتوگو با آناج؛
بازیکن سابق تیمهای تراکتور و ماشینسازی میگوید در این دو تیم اتفاقاتی رخ میدهد که زنوزی از آنها کاملا بیخبر است.
گروه ورزشی آناج: بازی در تیم بزرگ و پرطرفدار تراکتور رویای اکثر فوتبال دوستان دیار آذربایجان است اما این رویا کمی دستنیافتنی شده است، کمااینکه در سالیان اخیر تنها تعداد انگشتشماری از بازیکنان بومی توانستند افتخار پوشیدن پیراهن این تیم را به دست بیاورند.
رضا عبدی از جمله این بازیکنان بود که پس از حضور در ردههای پایه و درخشش در تیم امید تراکتور و البته با چاشنی شانس در دوران محرومیت این تیم از نقلوانتقالات به تیم بزرگسالان راه یافت.
او که در زمان سرمربیگری جان توشاک در تیم تراکتور به عنوان یکی از پدیدههای این تیم مطرح بود، پس از جدایی مرد پرآوازه ولزی سرنوشتی متفاوتی پیدا کرد، بطوریکه وی در ادامه از لیگ برتر دور و راهی لیگ یک شد و درحال حاضر نیز بدون تیم مانده است.
خبرنگار ما در گفتوگویی با این بازیکن که اصلیت کلیبری دارد و ساکن منطقه باغمیشه تبریز است، درباره حضورش در تراکتور و اینکه چطور مسیر فوتبالش پس از جدایی جان توشاک بطور کامل تغییر یافت، صحبت کرده است. متن کامل این مصاحبه را در زیر میخوانید:
آناج: فوتبال را از کجا شروع کردی و اولین مربیات چه کسی بود؟
من فوتبالم را از نام آوران تبریز شروع کردم و سپس با حضور در تیمهای پایه تراکتور در ردههای سنی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان این تیم بازی کردم. اولین مربیام آقای جواد شالچی بود و از ایشان هم واقعا تشکر میکنم زیرا برای فوتبالیست شدن من تلاش زیادی کردند.
آناج: چطور شد که به تیم تراکتور رسیدی؟
در زمان حضور یحیی گلمحمدی در تراکتور من در امیدهای تراکتور بودم؛ آن سال آقای گل لیگ ایران شدم و از آن طریق هم آقای گلمحمدی بازیهای من را دید و بعد از تمام شدن آن سال به تیم بزرگسالان تراکتور آمدم.
آناج: اینکه میگویند پدرت یک باغ به مربیان تراکتور هدیه داد تا تو در این تیم بازی کنی، صحت دارد؟
من این را اولین بار از شما میشنوم. اصلا چنین چیزهایی وجود ندارد. من از پایههای تراکتور رشد کرده و به خاطر آقای گلی در لیگ امید به تیم بزرگسالان فراخوانده شدم. این صحبتها عجیب و کاملا کذب است.
آناج: تو در تیم تراکتور چهره شدی بخصوص با گلهایی که در اردوی ترکیه زدی، از این دوران هم صحبت کن؟
آن زمان آقای زنوزی خیلی تلاش کرد و یک مربی نامی که از لحاظ فنی بسیار خوب بود آورد. در اردوی ترکیه آقای توشاک به من اعتماد کرد و توانستم در آن بازیها سه گل و دو پاس گل بدهم. خود آقای توشاک مصاحبه کردند که پدیدهای جدید آمده است. من در لیگ هم بازی کردم اما بعد از توشاک به من گفتند که به تمرینات نیا و حتی نتوانستم رضایتنامهام را بگیرم. البته آقای زنوزی از این مسائل باخبر نبود.
آناج: کار کردن با توشاک چطور بود؟
آقای توشاک واقعا مربی جدی بود و کسی بود که به کارش کاملا تسلط داشت. تاکتیکش به گونهای بود که در ایران جواب نداد اما به نظرم اگر وقت بیشتری داشت نتایج خیلی خوبی میگرفت.
آناج: برسیم به بازی جام حذفی که بعد از شکست تراکتور مقابل صنعتنفت در ضربات پنالتی، جان توشاک کنار رفت.
آن بازی ما از صنعتنفت آبادان جلو بودیم اما روی اتفاقات بازی به تساوی کشیده شد و درنهایت در ضربات پنالتی باختیم. پیش از این بازی هم فشارهایی روی سرمربی بود که خود توشاک دیگر نمیتوانست ادامه دهد و توافق کرده و جدا شدند.
آناج: چه اتفاقی افتاد که بعد از جدایی توشاک، تو هم از تراکتور جدا شدی و به ماشینسازی رفتی؟
من از بچگی در تراکتور بازی کردم و علاقه خاصی به این تیم دارم اما توشاک که رفت به من هم گفتند حق نداری به تمرین بیایی. حتی من را در شرایطی قرار دادند تا نتوانم رضایتنامه بگیرم و یک نیمفصل که زمان اوج فوتبالم بود کنار گذاشته شدم. بعد هم به ماشینسازی رفتم اما برخیها نگذاشتند که در آنجا هم بازی کنم.
آناج: همزمان با تو چند بازیکن هم از تیم تراکتور جدا شده و به ماشینسازی پبوستند.
بازیکنانی مثل مسلمیپور و اهلشاخه با تیم توافق کرده بودند که بروند. آنان مشکلی نداشتند فقط مرا که توشاک گفته بود میخواهم برای دقیقه 90 نگه داشتند تا تحت فشار قرار بگیرم. متاسفانه یک سری نفرات در داخل باشگاه تراکتور و ماشینسازی برخی کارها را میکنند که آقای زنوزی از آن خبر ندارد. من یک بار در استادیوم آقای زنوزی را دیدم و مساله را به او گفتم. ایشان کاملا بیخبر بودند ولی گفتند که حل میکنم تا به ماشینسازی بروی.
آناج: این نفرات چه کسانی هستند؟
نمیخواهم در این باره صحبت کنم اما کاری که با من کردند آخر نامردی بود و آنها را به خدا واگذار کردم.
آناج: بعد هم به تیم گل ریحان رفتی و کلا مسیرت عوض شد.
بله، من قبل از رفتن به گل ریحان یک نیمفصل در تراکتور و یک نیمفصل در ماشینسازی بیرون ماندم و این اتفاق ضربه بزرگی به من زد. بعداً چون در ماشینسازی به من بازی نمیرسید مجبور شدم به گلریحان بروم. در این تیم هم مصائب زیادی داشتیم و بسیاری از بازیکنان به خاطر مشکل مدیریتی جدا شدند و من هم به دلیل مشکلات خانوادگی به تبریز برگشتم و با وجود همین مشکلات نتوانستم با تیمهایی خارج از تبریز قرارداد ببندم.
آناج: برای آینده فوتبالیات چه برنامهای داری؟
در این یک و نیم سال به من خیلی فشار وارد شد و انتظار چنین اتفاقاتی نداشتم، اما خودم را نباختم و در حال جنگ برای رسیدن به خواستههایم هستم. از نظر بدنی کاملا آماده هستم و حاضرم هر نوع تست بدنی بدهم چون بسیار آمادهام.
آناج: به نظرت میتوانی دوباره به تراکتور برگردی؟
از تمام قلبم دوست دارم به تراکتور برگردم چون تیم شهرم است و آنجا بزرگ شدم. خیلی دوست دارم که در تراکتور بازی کنم اما برخی شرایط لازم است که اتفاق بیفتد و من در تراکتور بازی کنم اما خودم خیلی دوست دارم این اتفاق رخ دهد و حتی حاضرم برای تراکتور رایگان بازی کنم.
هواداران همیشه به من لطف دارند و هنوز هم پیام میدهند که تو خیلی حیف شدی و انشاءالله برمیگردی. فکر میکنم چون هم بچه تبریز هستم و هم مانند آنها از بچگی بازیهای تراکتور را به عنوان تماشاگر دیدم و مرا مثل خودشان میدانند، از یاد نبردند.
آناج: به عنوان بازیکنی که در هر دو تیم تراکتور و ماشینسازی حضور داشتی، چرا در این دو تیم به بازیکنان جوان میدان داده نمیشود؟
تراکتور تیم بسیار پرطرفداری است و به دلیل اینکه خیلی تحت فشار است طبیعی است که در این تیم به بازیکنان جوان زیاد بازی نرسد. الان تیم امید تراکتور بدون شکست در رده دوم لیگ برتر قرار دارد و درحالیکه بازیکنان شهرهای دیگر به لیگ برتر خواهند رفت اما شاید اسم بازیکنان امید ما گفته نشود. متاسفانه از تیمهای پایه در تبریز حمایتی نمیشود.
آناج: حرف آخر؟
از دو نفر میخواهم تشکر کنم اول از آقای مسعود شجاعی که نامش را برای تراکتور گذاشته و آمده و بسیاری از مشکلات را تحمل کرده و حتی به مشکل من هم رسیدگی کرد. واقعا انسان بسیار باشخصیتی است. نفر دوم هم آقای زنوزی هستند که اگر آن زمان توشاک را نمیآوردند من هم مطرح نمیشدم. آقای زنوزی برای تیمهای تبریز زحمت زیادی میکشد اما برخی مشکلات وجود دارد که از آنها بیخبر هستند و امیدوارم که موفق باشند.
انتهای پیام/