14:11
1399-11-20
کد خبر: 5876
مخاطب این نوشته با دوستان انقلابی است که وقتی میخواهند چماق «تخصص» را بر سرتان بکوبند جا نخورید، از آنها درباره نگاهشان به مسائل مختلف شهری بپرسید. اگر با نگاه انسانی مسائل شهرداری را تجزیه و تحلیل کنیم، آنوقت مدعیان تخصص به بیتخصصترین افراد تبدیل میشوند.
گروه اجتماعی آناج/ غلامرضا سیفی؛ در حوزه مسائل شهری یک نکته باریکتر از مو وجود دارد که عموماً به آن اعتنا نمیشود. آنچه که جریان ثروت «رندانه» جا انداخته و برخی از دوستان انقلابی نیز به علامت تسلیم دستشان را بالا بردهاند، موضوعی بنام «تخصص» است.
تا میخواهید درباره مسائل شهرداری صحبت کنید، سریعاً موضوع تخصص را پیش میکشند و میگویند؛ کسی باید نظر بدهد که مناسبات(شما بخوانید نا سالم) شهرداری را بشناسد.
تکیه بر تخصص موضوع مهم و محسنی است اما نکته اینجاست، که تخصص برای چه؟!
اگر شهرداری را نهادی صرفاً متولی ساخت و ساز بدانیم، تخصص عمران و شهرسازی کفایت میکند، اما اگر شهرداری را با نگاه انسانی و اجتماعی بخواهیم اداره کنیم، آنوقت تخصص به یک فصل مهم از مسائل شهری تبدیل میشود، فعلاً تلقی عموم و بازیگران اصلی مسائل شهری از تخصص، آشنایی با زد و بندهاست.
حال بماند که خیلی از مدعیانِ تخصص معلوم نیست نسبت تخصصشان با موضوع شهرداری چیست؟ مثل پزشکی هستهای که اطرافیان همین آدم با حربهای بنام تخصص بقیه را تحقیر کردهاند.
مخاطب این نوشته با دوستان انقلابی است که وقتی میخواهند چماق «تخصص» را بر سرتان بکوبند جا نخورید، از آنها درباره نگاهشان به مسائل مختلف شهری بپرسید، از نگاه انسانی و اجتماعی به کلانشهر تبریز سوال کنید.
از مدعیان تخصص بپرسید که چرا علیرغم تخصص شما، هنوز عدالت شهری حتی بصورت حداقلی نیز محقق نشده است؟ چون نگاه انسانی به مسائل ندارید. تهِ تخصص ادعایی جریان ثروت، میلگرد و سیمان است که خروجیاش شده پروژه غیر همسطح میدان آذربایجان.
اگر با نگاه انسانی مسائل شهرداری را تجزیه و تحلیل کنیم، آنوقت مدعیان تخصص به بیتخصصترین افراد تبدیل میشوند، همانها که سالهاست بر کرسی شورا تکیه زدهاند و خروجی کارنامهشان شده پسرفت تبریز و رشد قارچ گونه تبعیض و بیعدالتی در توزیع منابع شهری.
نگاه اجتماعی به مسائل شهری یعنی نگاه راهبردی به مسائل شهر. مدعیان تخصص در امور شهری، مسئله را در حد میلگرد و سیمان تقلیل دادهاند و عملکرد خود را سالهاست بر اساس میزان ساخت و ساز پل، و نهضت آسفالتریزی سنجیدهاند.
گو اینکه مسئله کلانهشر تبریز بسیار فراتر از اینهاست، هرچند در این زمینه نیز کارنامه جریان ثروت کارنامه مردودی است. چهرهی سیاه و سفیدی که امروز در تبریز شکل گرفته محصول عملکرد همین متخصصهاست.
این جماعت با واژههای “من در آوردی” و ژست متخصص، شهر را به این روز انداختهاند. یک روز مناطق محروم گفتهاند، یک روز سکونتگاههای غیر رسمی و روزی دیگر حاشیهنشین. اما هیچ وقت با خودشان نگفتهاند سکونتِ این جمعیت نیم میلیونی هر عنوانی که داشته باشد ساکنانش «انسان»اند و باید از منابع شهری برخوردار باشد و رفاه حداقلی برایشان تامین شود.
علی ایحال درباره “نگاه اجتماعی به شهر” می توان کرسیهای اندیشه ورز راه انداخت و ساعتها پیرامون آن بحث کرد. بازهم مخاطب این یادداشت با دلسوزان مردم و تبریز است که با چماق «تخصص» میدان را برای مدعیان بیمهارت خالی نکنند.
انتهای پیام/