13:45
1401-11-25
کد خبر: 57045
کاپیتان پیشین تیم فوتبال تراکتور از مستطیل سبز خداحافظی و اعلام بازنشستگی کرد.
گروه ورزشی آناج/ حامد حاجیمحمدی: کدام مدافع را در ایران سراغ دارید که برای تیمی ۲۷ گل بزند، ۱۹ پاس گل دهد و فیس و افاده هم نداشته باشد؟ اگر سراغ ندارید، دیگر سراغی هم نگیرید چرا که وی را به عنوان فوتبالیست در میدان پیدا نخواهید کرد!
خبر کوتاه بود و تلخ، محمد ایرانپوریان از فوتبال خداحافظی کرد. خبری که شاید برای نسل جدید هواداران تراکتور، خبری معمولی از یک بازیکن قدیمی تیمشان باشد ولی اگر شما حداقل ۲۵ سال سن را رد کرده باشید و تراکتور را از بازگشت به لیگ برتر به یاد بیاورید، خبر خداحافظی ممد دنی آلوز که ناخودآگاه خاطرات گذشته را در آنی از ثانیه در ذهن شما بازپخش و مرور میکند، کامتان را تلخ و قلبتان را سنگین خواهد کرد.
ایرانپوریان از آن نسلی بود که همراه وی و با هزاران خون دل خوردن، تراکتورِ از لیگ یک برگشته تبدیل به قطب فوتبال ایران شد. مدافعی که زمانی آقای گل تراکتور بود و وقتی پشت هر ضربه پنالتی میایستاد، دلتان قرص بود و نمیلرزید. او برای تیمش گل میزد، پاس گل میداد و یک مدافع راست تمام عیار بود. آن هم گلی مثل بازی النصر که لقب موشک گرفت و حتی دیدن آن از یک مهاجم طراز اول هم به سختی ممکن است. شاید اگر انتخاب وی بازی در تبریز نبود، چشمان کارلوس کیروش سرمربی وقت تیم ملی به راحتی روی عملکردش بسته نمیشد.
مدافع بلند قد شیرازی در فوتبال ایران به اندازه لیاقتش قدر ندید. حتی وقتی پس از طی یک رکورد طولانی در گل کردن ضربات پنالتی، در بازی با سایپا یک لحظه بدبیاری آورد و توپش برخلاف همیشه گل نشد، تیتیها هم به وی سخت گرفتند ولی محمد هیچگاه با لحن آرام خود لب به گلایه نگشود تا ثابت شود بازوبند کاپیتانی بر بازوی فرد درستی بسته شده و شاید هم بتوان ادعا کرد که وزن این بازوبند پس از اُخت گرفتن و همراهی با ایرانپوریان بیشتر نیز شد.
ایرانپوریان پس از جدا شدن مسیرش از تراکتور، آنقدر خوب بود که قلعهنویی و سپاهان برایش سر و دست بشکانند. وی بعد از مدتی بازی در اصفهان به اراک نیز کوچ کرد اما سالهای دور از خانه برای وی همانند قبل نبود. نیمفصل سال گذشته خبرها حاکی از بازگشت دوباره کاپیتان به تبریز بود که درنهایت این اتفاق نیفتاد تا مشخص شود گاها بعضی جداییها به وصال مجدد منتهی نخواهد شد.
همانند تمامی جادهها که درنهایت به انتها ختم میشوند، حال دوران بازیگری مدافعی که باید از وی به عنوان ستاره و اسطوره یاد کرد نیز به نقطه پایان رسیده و همانند مسافری که از مسیرش لذت برده و در رسیدن به مقصد با مرور خاطرات حالش خوب میشود، باید به محمد ایرانپوریان بگوییم که دوران فوتبالش برای هواداران لذتبخش و خاطرهانگیز است و چه چیزی از این میتواند بهتر باشد وقتی به پشت سر نگاه کرده و جز لبخند ناشی از رضایت چیزی نتوان یافت.
برای آقای اسطوره، محمد ایرانپوریان عزیز در هر کجا که هست آرزوی سلامتی و شادکامی داریم. خسته نباشی محمد ایرانپوریان، شما رفتی آن قسمت از کاسِت خاطرهها که جز لبخند یادآوری نمیکند!
انتهای پیام/
عالی و احساسی نوشتی،ایشالله بجای نصیرزاده مدیرورزشی تیم بشه یا مدرک بگیره دستیار خمز بشه نباید پیشکسوتامونو بسادگی از دست بدیم
سرمایه فوتبال واندوخته خوب ایکاش به موزه فوتبال نرود بلکه در صحنه باشد