19:26
1400-08-12
کد خبر: 19019
انشعاب اردوغان، عبدالله گل و همراهان آنان از مرحوم اربکان و حزب فضیلت، نقطه عطف مهمی بود که منجر به تأسیس یک حزب توانمند شد، اما حالا و پس از ۱۹ سال، این حزب، در مسیر افول و فترت قدم نهاده است.
آناج-گروه ترکیه و قفقاز؛ امروز سوم نوامبر، نوزدهمین سالگرد به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه ترکیه است.
19 سال پیش در چنین روزی بود که جمعی از شاگردان قهر کرده مکتب مرحوم نجمالدین اربکان، همه احزاب و جریانات سیاسی را کنار زده و به تنهایی قدرت را در دست گرفتند.
انشعاب اردوغان، گل و همراهان آنان از مرحوم اربکان و حزب فضیلت، نقطه عطف مهمی بود که منجر به تأسیس یک حزب توانمند شد. اما حالا و پس از 19 سال، این حزب، در مسیر افول و فترت قدم نهاده و منتقدین بسیاری دارد.
یک تاریخچه پر از مبارزه و انشعاب
بیان این جمله اغراقآمیز نیست که همه سیاستمداران اسلامگرای ترکیه از زیر شنل مرحوم نجمالدین اربکان بیرون آمدهاند.
اربکان در سال 1951 میلادی در دانشگاه فنی آخن آلمان مدرک دکترای علوم مکانیک را دریافت کرد و به عنوان یکی از شاگردان نزدیک پروفسور اشمیت، در یک پروژه بزرگ ارتش آلمان، برای ساخت موتور تانک و موتورهای دیزلی نفربرهای نظامی، مشغول به فعالیت شد. اما اعتبار دانشگاهی، درآمد کلان پروژههای بزرگ و امتیازات مهم را رها کرده و به کشورش بازگشت تا در کنار کار دانشگاهی، به فعالیت سیاسی هم بپردازد.
وی در مسیر فعالیت سیاسی خود، فراز و فرودهای فراوانی را تجربه کرد و علاوه بر تشکیل نخستین گروه تولید موتور خودرو ملی و خودکفایی ترکیه، برای نخستین بار در سال 1969 میلادی به عنوان نماینده به پارلمان رفت.
در سال 1972 میلادی حزب سلامت ملی را تأسیس کرد و پی از مدتی به عنوان وزیر دولت و معاون نخستوزیر، تبدیل به یکی از رجال قدرتمند جبهه محافظهکار – ملیگرا شد. اما خیلی زود به حکم دادگاه، با منع فعالیت سیاسی روبرو شده و در دوران کودتای 1980 میلادی نیز شرایط سختی را تجربه کرد.
در سال 1983 میلادی رهبر حزب رفاه شد و از آن دوران به بعد بود که نسل جدید جوانان تحصیلکرده اسلامگرا همچون عبدالله گل و دیگران، دور اربکان جمع شدند و بعدها، جوانان دیگری نظیر بلنت آرنچ، رجب طیب اردوغان و دیگران نیز به آنان پیوستند.
حیات سیاسی اربکان عملاً با کودتای پستمدرن 1997 میلادی به پایان رسید و ممنوعیت طولانیمدت فعالیت سیاسی نیز مزید بر علت شد. در نتیجه، شاگردان او حزب فضیلت را تأسیس کردند و در این حزب بود که جناح تجددطلب به رهبری عبدالله گل در برابر جناح سنتی رجایی کوتان قرار گرفت و این رویارویی منجر به انشعاب شد.
مدتی بعد، حزب فضیلت به حکم یک دادستان لاییک تعطیل شد و افرادی همچون گل، اردوغان، آرنچ، بن علی ییلدرم، حیاتی یازیجی، عبداللطیف شنر، علی باباجان و دیگران، حزب عدالت و توسعه را تأسیس کردند.
شاگردان قدیمی اربکان، پس از تعطیلی حزب فضیلت به حکم دادگاه، حزب سعادت را تأسیس کردند. مدتی بعد، این حزب با انشعاب دیگری روبرو شد و نوعمان کورتولموش از سعادت جدا شده و حزب صدای مردم را تأسیس کرد. اما پس از مدتی منصرف شده و به آکپارتی(حزب عدالت و توسعه) پیوست. (او هماکنون معاون اردوغان و مرد شماره 2 حزب است). چند سال بعد، علی اربکان فرزند مرحوم اربکان نیز از سعادت جدا شد و حزب “باز هم رفاه” را تأسیس کرد.
در مسیر تأسیس و اوجگیری احزاب اسلامی در ترکیه، هزاران نفر زندانی شدهاند، صدها هزار خانواده از حقوق خود محروم ماندهاند، میلیونها نفر تحت ظلم و تبعیض لاییکها قرار گرفتهاند، اما مقاومت آنان تداوم یافته است.
اصلیترین دلایل اوجگیری آکپارتی
حزب عدالت و توسعه در 14 آگوست سال 2001 تأسیس شد و در انتخابات همان سال در سوم نوامبر، با کسب یک پیروزی تاریخی و بیسابقه، 363 کرسی از 550 کرسی پارلمان را به دست آورد و به طور یک قبضه، قدرت را در دست گرفت. حزب عدالت و توسعه چنان پدیده سیاسی – اجتماعی عجیبی بود که با آرای میلیونی خود، موجب شد احزاب دولت باغچلی و تانسو چیللر، اسلامگرایان و نهادهای اقماری پ.ک.ک، از کسب حدنصاب آراء عاجز مانده و خارج از پارلمان بمانند.
حزب عدالت و توسعه، در شرایطی قدرت را در دست گرفت که ترکیه عملاً با یک خلأ تاریخی سیاسی بزرگ روبرو شده و همه احزاب و جریانات سیاسی قدیمی، امتحان خود را پس داده بودند و در نتیجه این حزب، از برخی مزیتهای گفتمان نو و چهرههای نو، به درستی بهره گرفت. اما پس از به قدرت رسیدن، در کوتاهمدت نشان داد که برای رشد و پیشرفت، برنامه و استراتژی روشنی دارد.
در مورد عوامل اصلی به اوج رسیدن قدرت حزب عدالت و توسعه، نگرشهای متفاوتی وجود دارد.
نجمالدین اربکان که سخت از شاگردان قدیمی خود عصبانی شده بود، بارها در سخنرانیهای خود، اتهامات بسیار سنگینی علیه اردوغان و دیگران مطرح کرده و پیروزی این حزب را به خواست و اراده بیگانگان ربط داد. اما واقعیت این است که اصلیترین زمینههای اوجگیری آکپارتی را میتوان در این بندها جستجو کرد:
1.جذب نخبگان دانشگاهی و کادرهای کارآمد در حوزههای مختلف و به ویژه در حوزه اقتصاد.
2.مبارزه بیامان با فساد مالی و شهره بودن سران و مسئولین به پاکدستی.
3.فقرزدایی و تلاش برای رفع تبعیض و شکاف طبقاتی.
4.بها دادن به توسعه اقتصادی و افزایش درآمدهای ترکیه در بخشهای توریسم، تجارت و انرژی.
5.سیاست خارجی پویا و جذب سرمایهگذار خارجی.
6.توسعه سیاسی و دموکراسی.
7.استفاده صحیح از رسانه و ابزار تبلیغات.
آغازی برای افول
تقریباً همه مخالفین و منتقدین اردوغان و آکپارتی، در این موضوع متفقالقول هستند که بزرگترین آسیبها و نواقص آکپارتی و دوران به افول رسیدن این حزب، در دوران تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی، نمایان شده است.
تا دیروز شخصیتهای قدرتمندی همچون عبدالله گل، بلنت آرنچ، علی باباجان، عبداللطیف شنر، بشیر آتالای و دیگران، در تصمیمات سیاسی و حزبی، به طور آشکار در برابر اردوغان میایستادند و در جریان برخی تصمیمات او را تشویق میکردند یا باز میداشتند، اما امروز، اردوغان تبدیل به رهبری شده که در حلقه اطرافیان او، مشاور و معاون منتقد وجود ندارد و کسی جرئت نمیکند با تصمیمات آنی و شتابزده رئیسجمهور و رهبر حزب، مخالفت کند.
تا دیروز در آکپارتی، تلاش برای جذب مدیران نخبه، تحصیلکرده و دارای پیشینه طلایی، یک اصل مسلم بود. اما در چند سال اخیر، اصل شایستهسالاری کنار نهاده شده و رانتخواری و پخش امتیاز بین خانوادههای متنفذ نزدیک، آغاز شده و در کوتاهمدت، به مشی و رویه تبدیل شده است.
جالب اینجاست که خود اردوغان بود که این روند را کلید زد و داماد ارشد خود را ابتدا به عنوان وزیر انرژی و منابع طبیعی و سپس به عنوان وزیر امور مالی و دارایی بر دولت تحمیل کرد و او آسیبهای فراوانی به دولت زد. اما نهتنها داماد اردوغان، بلکه فرزندان و بستگان بسیاری دیگر از مقامات حزب حاکم، قدرت و نفوذ فراوانی برخوردار شدهاند و این موضوع، یکی از مهمترین مشکلات و آسیبهای کنونی حزب حاکم است.
تا دیروز، حساب و کتاب روشن، دلیل منطقی برای ارائه بودجه و صافیهای سختگیرانه هزینه – فایده بر تمام اقدامات و تصمیمات دولت سایه انداخته بود. اما حالا، تجملگرایی و هزینههای بسیار سنگین، نهاد و کاخ ریاست جمهوری ترکیه را به یک هیولای بودجه خوار تبدیل کرده و شکاف طبقاتی بین زندگی دولتمردان و مردم بیداد میکند.
ارتباط بین مقامات حزب و مردم عادی، بسیار ضعیف شده و به گواه بسیاری از مؤسسین آکپارتی، غرور و تکبر و تلاش برای استفاده از رانت، به رفتار و انگیزه ثابت بسیاری از مدیران و مسئولین تبدیل شده است.
تا دیروز، حزب حاکم و دولت برآمده از آن، به دنبال تعامل با شرق و غرب و توسعه اقتصادی و سیاسی بودند. اما حالا، ماجراجوییهای نظامی برونمرزی و برجستهسازی قدرت سخت، ارتباط ترکیه را با کشورها ضعیف کرده و اعتبار این کشور را زیر سؤال برده است.
مسیر پیش رو
واقعیت این است که حزب عدالت و توسعه یا آکپارتی، همچون سابق، در اوج محبوبیت نیست و مخالفین و منتقدین این حزب، در چندین حوزه، انتقادات بنیادینی دارند و بر باورند که پایان قدرت سیاسی اردوغان و یاران او فرا رسیده و در انتخابات آتی، نمیتواند قدرت را در دست بگیرد. اما در عین حال، کسی نمیتواند منکر این موضوع باشد که هنوز هم، آکپارتی با 11 میلیون عضو ثبت شده، منظمترین و سازماندهی شدهترین حزب ترکیه است.
علاوه بر این، قدرتمندترین تشکیلات حزبی استانی، بزرگترین و گستردهترین مجموعههای رسانهای و تبلیغاتی و ثروت و سرمایهای بزرگ در دست آکپارتی است. در نتیجه چنین حزبی، حتی اگر به قدرت نرسد، به عنوان مهمترین جریان اپوزیسیون، به حیات سیاسی خود ادامه خواهد داد.
انتهای پیام/
تقریبا شبیه انقلاب اسلامی ما که در اوایل بهترین نوع حکومت اسلامی در جهان بود و حتی الگو هم شده بود ولی بعد از فوت امام (ره) انقلاب دست نااهلان افتاد و آقازاده ها قدرت را بدست گرفته اند و مردمی که با هزاران امید فرزندان و خودشان را در راه کشور و انقلاب از دست دادند، امروز به خاطر زیاده خواهی های عده ای به خاک سیاه نشسته اند…خدا آخر عاقبت مملکتمان را به خیر کند که گرانی و فساد امان مردم را بریده است.