23:19
1400-04-12
کد خبر: 13273
شفافسازی پس از جدایی؛
رسول خطیبی، سرمربی بومی فوتبال تبریز در نخستین اظهاراتش پس از کنارهگیری از هدایت تیم تراکتور در مورد دوران سخت حضورش در این تیم صحبت کرد.
به گزارش آناج، رسول خطیبی که در سالهای اخیر در تیمهای ماشینسازی و آلومینیوم نتایج درخشانی کسب کرده و خود را در زمره مربیان موفق فوتبال کشورمان قرار داده بود، بازگشت خوبی به تیم تراکتور نداشت. وی درحالی برای دومین بار پشت فرمان تراکتور نشست که در اراک کارنامه فوقالعادهای به ثبت رسانده بود و در مقابل تیم شهرش شرایط خوبی نداشت و با نتایج سینوسی به نیمفصل رسیده بود و در چهار جبهه باید میجنگید. خطیبی در لیگ قهرمانان آسیا توانست تراکتور را به مرحله حذفی هدایت کند، اما در سه جام دیگر نتایج مطابق انتظار هواداران پیش نرفت و درنهایت فشارها و انتقادات زیاد باعث جدایی این سرمربی بومی از جمع پرشورها شد.
رسول خطیبی پس از این تجربه تلخ در گفتوگویی با خبرنگار ما درباره دوران حضورش در آلومینیوم و روزهای سختی که در تراکتور سپری نمود، شفافسازی کرده است که صحبتهای او را در ادامه میخوانید:
عذرخواهی از هواداران آلومینیوم
سلام خدمت همه مردم عزیز ایران، به ویژه هواداران خوب تراکتور و آلومینیوم. یک سال فوقالعاده را در اراک پشت سر گذاشتیم. یک موفقیت وصفناپذیر در کنار مردم اراک، محبت هواداران ایرالکو و حمایت تمام مسئولان استان مرکزی و شهر اراک را شاهد بودیم که تمامی این همبستگیها به یک صعود ختم شد. من بابت جدایی در نیمفصل یک عذرخواهی به هواداران ایرالکو بدهکارم و امیدوارم که مرا درک کرده باشند. در نیمفصل بین ایرالکو و تراکتور ماندم. ایرالکو تمام علایق شخصی و موفقیت بود و در طرف دیگر علایق خاک و زادگاه مادری.
هفت سال پیش تراکتور را از من گرفتند
من در نیمفصل با یک تجربه بسیار آزاردهنده به تبریز بازگشتم. هفت سال پیش که تراکتور جوانی را که قهرمان نیمفصل کرده بودیم را از من گرفتند، فقط سکوت کردم و تمام دلخوریها و غمها را دل خود ریختم تا تراکتور جوانی که ساخته بودم تا روز آخر در کورس قهرمانی باشد و در نیمفصل به درخواست تراکتوریها بار دیگر لبیک گفتم ولی اینبار نه خودم آنرا بسته بودم و نه تیم بالانسی بسته شده بود. تراکتوری را تحویل گرفتم که مدیرعاملی نداشت و تمام بار مسئولیتها بر دوش من بود.
همه کاسه کوزهها سر من شکست!
تراکتور با تمام عظمتاش و بدون مدیرعاملی مسئولیتپذیر وارد چهار جبهه جنگ شده بود و تمامی مشکلات به رسول خطیبی ختم میشد. روزی که بازیکنان تنها برای یک جلسه اعتصاب کردند، همه خطیبی را مقصر دانستند ولی کسی نگفت که بازیکن از نداشتن مدیری که پاسخگوی مشکلات آنان باشد اعتصاب کرده است.
دلیل جدایی بازیکنان مشخص است
وقتی تراکتور را تحویل گرفتم از داشتن بازیکن خارجی محروم بودیم و امکان جذب نبود و در مورد جدا شدهها نیز آقای نظمی توضیحات لازم را دادند و نیازی به توضیحات بیشتر نیست ولی مهم بازیکنانی بودند که در کنار تراکتور و هوادارانش ماندند و در رقابتهای آسیایی غیرت و توانایی خود را نشان دادند.
فضای مجازی، پاشنه آشیل تراکتور
تمامی اینها شاید یک مقدمه چینی بود تا به موضوع مهمی که میخواهم در مورد آن صحبت بکنم برسم؛ فضای مجازی! آنچه از اسمش پیداست یک دنیای مجازی و غیرواقعی که فوتبال آذربایجان را در گرداب خود گرفتار کرده است. ما در فضای مجازی هواداران تراکتور را داریم که در همه حال از تیم خود حمایت کردند، به برنامههای باشگاه احترام گذاشتند و زمان حمایت و انتقاد را به خوبی درک میکنند ولی موجوداتی در درون آنها نفوذ کردهاند و تعصبات و علایق آنها را جهت میدهند و این جهتدهیها دمار از روزگار تراکتور درآورده است.
حتی مربیان جهان کم آوردند
خطیبی رفت ولی این چرخه کثیف ادامه دارد. در این مدت بهترین مربیان جهان و ایران توان مقابله با این جو را نداشتهاند. گلمحمدی، توشاک، لیکنز، دنیزلی و خیلیهای دیگر که آمدند و گرفتار یک جو غیرواقعی شدند و با کولهباری از برنامه و هدف راهی شدند.
هرگز تن به باجخواهیها ندادم
خطیبی برای یک ساختارسازی به تراکتور آمده بود و زیر فشار این فضای غیرواقعی و مسموم تن به باجخواهیها نداد. اکنون هوادار باید هوشیار باشد و به داد تیماش که دردانه آذربایجان است برسد.
در شرایط کنونی نتیجهگرفتن امکانپذیر نیست
مردم آذربایجان و هواداران تراکتور آگاه باشند که عده معدودی با در دست گرفتن فضای مجازی و ساخت صفحات فیک که توسط بیرون ماندههای فوتبال نیز حمایت میشوند، بدترین حواشی را برای تراکتور ایجاد میکنند. چه من باشم و چه مربی دیگری، در شرایط کنونی نتیجه گرفتن امکانپذیر نیست.
زنوزی با تمامی نامهربانیها پای تراکتور ماند
مهندس زنوزی یک مرد شریف است و با تمامی این نامهربانی مثل یک مرد پشت مردم آذربایجان و هواداران تراکتور ایستاده است و خم به ابرو نیاورد. مهندس زنوزی در این سه سال بدترین فشارهای مالی و سیاسی را تحمل کرد و به جای حمایت از هوادار، نامهربانی دید! پانصد میلیارد تومان از سرمایه شخصی برای تراکتور هزینه کرد و منتی نگذاشت.
سکوت به قیمت حق خوری!
او مثل مرد ایستاد و جلوی تمامی تهمتها و فحاشیها سکوت کرد، قهر کرد، دلشکسته شد ولی پشت دردانه آذربایجان را خالی نکرد. تراکتور و فوتبال آذربایجان زجر کشیده ناعدالتیهای فوتبال بود و با فریادهای مهندس زنوزی میرفت تا تابوی سرخابی شکسته شود ولی بازهم سکوت! سکوتی که به قیمت حق خوری برای فوتبال آذربایجان تمام خواهد شد.
آن جمله زنوزی یک دنیا حرف داشت
اگر هوادار هوشیار بود، باید میفهمید که پشت جمله مهندس زنوزی (هر وقت اجازه دادند، قهرمان میشویم!) یک دنیا حرف و کوهی از زجر بود.
میخواستم درخت بکارم اما گفتند گندم بکار!
ما با برنامه باشگاه وارد یک ساختارسازی شده بودیم که آینده تراکتور را تضمین میکرد و با تمامی فشار روانی که بر من وارد میشد برای جلوگیری از اهداف منفعتطلبان و سربلندی تراکتور نمیخواستم استعفا دهم اما نشد و تصمیم سخت جدایی را گرفتم. ما آمده بودیم تا درخت بکاریم و فوتبال آذربایجان سالها از سایه آن استفاده کند ولی بر ما فشار آوردند که گندم بکار! تا با یک نسیم بر باد برود.
امیدوارم فضای ناسالم از بین برود
از مردم آذربایجان، هواداران تراکتور، مرد شریف آذربایجان جناب آقای زنوزی و اعضای هئیت مدیره باشگاه بابت حمایتهای خود تشکر میکنم و امیدوارم حداقل بعد از رفتن من این فضای ناسالم با کمک هواداران از بین برود تا مربیان دیگر بتوانند با فکری آزاد برای تراکتور و فوتبال آذربایجان خدمت کنند.
انتهای پیام/
?????
زنوزی و خطیبی و آذربایجان فوتبالئنا مجازی فضادان ظولم اولدی
مافیای فضای مجازی با همکاری چند الدنگ بیرون مانده از فوتبال و البته ساده دلی هواداران و همچنین ضعف مدیریت و رسانه اصلی باشگاه در راستای روشن سازی افکار طرفداران(اشاره میشود که این مافیای سرطانی حتی افرادی در بدنه باشگاه دارد که برخی اخبار و فیلمها را در اختیار مافیای مجازی قرار میدهد و از بازیکنان نیز در این مورد استفاده میشود) و نداشتن شخصیت و ظرفیت قهرمانی و از سویی نگرش منفی و جانبدارانه فدراسیون و عوامل فوتبال ایران به تراختور و ورزش آذربایجان باعث میشود که تراختور در عرض سه سال ده مربی و مدیرعامل عوض میکند!!!!کجای دنیا این مدیریت را دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
تو کارت همین است وقتی کم می آری استعفا میدی.تو که مربی نبودی ماشین سازی تو را مربی کرد و تو به این تیم خیانت کردی و مثل همیشه با یک خدا حافظی تلخ.