10:26
1400-03-20
کد خبر: 12149
گفتوگوی جذاب با کاپیتان پیشین تراکتور؛
کاپیتان پیشین تراکتور با انتقاد از پدیده شوم دلالی در فوتبال میگوید، کسی که در دوران بازیگری ما افتخارش این بود که ساک ما را دست بگیرد و جابجا کند اکنون به لطف دلالی بزرگترین برجساز منطقه شده است.
گروه ورزشی آناج/ رسول جعفری: از سال 1388 که تراکتور مجددا پا به لیگ برتر گذاشت، بازیکنان زیادی را به خود دید. به خصوص به دلیل ماهیت نظامی بودن تیم، بسیاری از بازیکنان مطرح کشور برای گذراندن خدمت سربازی خود تراکتور را به سایر تیمهای نظامی ترجیح میدادند. اما در این سیاهه معدود بازیکنانی وجود دارند که گذشت زمان یاد آنها را از دل طرفداران تراکتور پاک نکرده است. علیرضا میرشفیعیان از جمله آن بازیکنان است. میرشفیعیان کاپیتان تراکتور در زمان صعود به لیگ برتر بود. با او درباره آن روزها و دوران بازیگریاش و شرایط فعلی تراکتور صحبت کردهایم. البته این گفتوگو در فضای شبکه اجتماعی کلاب هاوس در گروهی تحت نام «افسی تراکتور» انجام گرفته است که مشروح آن را بصورت اختصاصی در ادامه پیشرو دارید:
* جشن صعودمان شبیه صعود به جام جهانی بود
* هواداران، وجه تمایز تراکتور
* اختلافات با مدیریت باعث جداییام شد
* هیچگاه از پرشورها شکایت نکردم
* رقم قراردادم یک پنجم بازیکنان لیگ برتر بود
* باید از انتخاب زنوزی حمایت کنیم
* موضوع کاپیتانان تفاوت فوتبال ما با دنیا را نشان داد
* کسی که افتخارش جابجا کردن ساک بود، الان بزرگترین برجساز منطقه شده است!
صعود به لیگ برتر؟
جشن صعود تراکتور به لیگ برتر شبیه جشن صعود تیم ملی به جام جهانی ۹۸ بود. مردم تبریز خوشحال بودند و ما هم از دیدن این شور و شوق به وجد میآمدیم. اما روزهای بسیار سختی هم پشت سر گذاشتیم. وقتی به تراکتور آمدیم باوری بین مردم وجود داشت مبنی بر اینکه نمیگذارند این تیم به لیگ برتر صعود کند. ولی ما توانستیم با تلاش بسیار این باور را بشکنیم و جلوی مردم تبریز رو سفید باشیم.
از بازیکنان سال اول حضور در لیگ برتر هماکنون فقط مهدی کیانی و مسعود ابراهیمزاده بازی میکنند و بقیه بازنشسته شدهاند. کیانی در آن سالها سن بسیار کمی داشت و جزو بازیکنان امید محسوب میشد.
تراکتور و سایر تیمها؟
مهمترین وجه تمایز تراکتور با سایر تیمها طرفدارانش هستند. تراکتور طرفدارانی دارد که در هر شرایطی از تیمشان پشتیبانی میکنند. همین مورد و البته قدمت و گذشته تیم باعث شده که در این ۱۲ سال پس از صعود به لیگ برتر سر پا بماند، وگرنه تیمهای زیادی در این فاصله به لیگ برتر صعود کردند و اکنون اثری از آنها وجود ندارد.
از وقتی تراکتور به لیگ برتر آمد در بین طرفداران سایر تیمهای شهرستانی هم تحرکی ایجاد شد تا فقط به دنبال دو تیم مطرح پایتخت نباشند و تیمهای شهر خودشان را تشویق کنند. این یک تاثیر مهم بود که با آمدن تراکتور به لیگ برتر نمود پررنگتری پیدا کرد. در این خصوص خاطره جالبی دارم: یکبار قرار بود در اهواز با استقلال اهواز بازی کنیم. آنها در بازیهای معمولی خودشان در بهترین حالت کمتر از ۵ هزار طرفدار داشتند ولی در مقابل ما نزدیک به 30 هزار نفر به استادیوم آمدند. در آن بازی به بازیکنان گفتم که این وضعیت اتفاقا برای ما خیلی بهتر است زیرا ما در مقابل صد هزار طرفدار خودمان بازی کردهایم و بازی در برابر طرفدار حریف مشکلی برایمان ایجاد نخواهد کرد. برای مثال طرفداران ما در بازی برابر فجرسپاسی شیراز یا در برابر صبا کل استادیوم را پر کرده بودند در حالیکه معمولا این تعداد طرفدار در برابر تیمهای استقلال و پرسپولیس به استادیومها میآیند.
چرا جدا شدی؟
دلیل جداییام از تراکتور اختلافات با مدیریت وقت بود. در سال ۸۹ علیرغم میل باطنی دیگر نتوانستم با تراکتور ادامه بدهم. اما من همیشه خودم را متعلق به خانواده تراکتور میدانم و هنوز هم مسائل و بازیهای تیم را پیگیری میکنم. در نیمفصل سال بعد از جدایی باز هم خواستند به تیم برگردم اما به دلیل همان مسائل قبلی نتوانستم و بازگشتم میسر نشد.
رابطه بازیکن و طرفدار؟
بازیکن فوتبال با طرفدار بزرگ میشود و پیشرفت میکند. طرفدار در هر شرایطی حامی است و باعث موفقیت تیم. ما بازیکنان نباید این ذهنیت را داشته باشیم که بزرگتر از آنها هستیم و آنها باید به ما احترام بگذارند. نه اینگونه نیست. من در ۱۲ سال اخیر همواره طرفدار تراکتور بودهام و احترام متقابل بین خودم و طرفدار را حس کردهام.
بعضی از بازیکنان هستند که در زمان حضور در تیم شو اجرا میکنند و خود را متعصب نشان میدهند ولی با کمترین ناملایمتی و یا تاخیر در پرداختیها، سریع موضع میگیرند و حتی از تیم شکایت میکنند و چه بسا این شکایتها باعث ایجاد مشکل برای تیم و بسته شدن پنجره نقلوانتقالاتی میشود.
من زمانی که از تیم جدا شدم بیست درصد از مبلغ قراردادم را هم نگرفتم و به تیم بخشیدم. هیچگاه به ذهنم خطور نکرده که درباره آن بیست درصد شکایت کنم و یا تیم را به دردسر بیندازم. الان انتظار ندارم کسی مبلغ قراردادش را ببخشد ولی نباید رفتار بازیکنها به گونهای باشد که در زمان بازی از طرفداری تیم سخن بگویند و پس از جدایی از تیم علیه آن حرف بزنند.
مبلغ قرارداد؟
مبلغ قرارداد آن سال من با تراکتور حتی نسبت به مبلغ قرارداد بازیکنان در سالهای قبل بسیار کمتر بود. ابایی ندارم که بگویم رقم قراردادم در آن سال ۹۰ میلیون تومان بود درحالیکه در سال ۸۵ بازیکنانی با رقم ۵۰۰ میلیون قرارداد میبستند. البته ما به خاطر بردها و نتایج تیم پاداش هم میگرفتیم ولی رقم اصلی قراردادم همین مبلغ بود که عرض کردم.
زنوزی و تراکتور؟
من وقتی به تیمهایی مثل سپاهان و ذوبآهن نگاه میکنم میگویم کاش شرایطی بود که تراکتور هم مثل گذشته تحت حمایت یک شرکت دولتی بود و هزینههای سنگین برای تیم انجام میداد. به هر حال تیمداری هزینه زیادی دارد و میدانیم که زنوزی چه خرجهایی از جیب خود برای تراکتور انجام داده است، ولی مساله این است که ابتدا باید درآمدزایی انجام شود. منابعی باید وجود داشته باشد که پول تولید کند وگرنه سرمایه روزی تمام میشود. در عین حال امیدوارم تیم به نحو مناسبی مدیریت شود و فوتبالیها در راس کار باشند.
خطیبی و تراکتور؟
ببینید انتخاب خطیبی توسط زنوزی انجام شده است. همانطور که زمان استخدام شجاعی و دژاگه و حاجصفی از زنوزی حمایت کردیم، اکنون هم باید به تصمیم او احترام بگذاریم زیرا حتما از نظر خودش بهترین انتخاب را انجام داده است.
اشکان و مسعود؟
باید قبول کرد که بازیکن فوتبال هم عمری دارد و در دورهای سرحال است ولی در برههای از زمان دیگر نمیتواند با تمام وجود در خدمت تیم باشد. اما مهمتر از آن این موضوع است که یک بازیکن چگونه به تیم بیاید و چگونه از تیم جدا شود. تفاوت فوتبال ما با فوتبال پیشرفته دنیا در همین مورد است. ما بلد نیستیم بازیکن خود را بدرقه کنیم. به خاطر دارم زمانی که باتیستوتا بعد از دوران بازیگری در فیورنتینا، با لباس تیم حریف مقابل تیم سابق خود بازی کرد تمام استادیوم به احترامش به پا خواستند. ولی در ایران اینگونه نیست. در قضیه بازگشت مهدی کیانی هم این مورد را مشاهده کردیم. بازیکنی که عمرش را پای تیم گذاشته شایسته احترام بیشتری است.
خاطره بد؟
وقتی با لباس صبا مقابل تراکتور بازی کردم و یک گل و یک پاس گل به نامم ثبت شد، متاسفانه از سوی برخی از طرفداران شعارها و فحاشی شنیدم. البته هیچگاه علیه آنها مصاحبه نکردم و مطمئن بودم که آن وضعیت گذراست.
دلالها و فوتبال؟
متاسفانه شرایط فوتبال نسبت به سالهای بازیگری ما متفاوت است. دلالی در اطراف تراکتور و سایر تیمها زیاد شده و غیر فوتبالیها، فوتبال را در دست گرفتهاند. کسی که در دوران بازیگری ما افتخارش این بود که ساک ما را دست بگیرد و جابجا کند اکنون به لطف دلالی بزرگترین برجساز منطقه شده است. امیدوارم روزی برسد که فوتبالیها، فوتبال را مدیریت کنند نه دلالها.
انتهای پیام/
شاید کمالوند به شما 90 میلیون تمان میداد!!!!! ولی در قراردادهای بازیکنانی که کمالوند با خودش به تیم های تبریزی تحیمل میکرد خیلی خیلی مابه التفاوت وجود داشت و به نوعی خود کمالوند از بزرکترین دلال های تاریخ فوتبال ایران بشمار میرود که یک دهم قرارداد ثبت شده را به بازیکن میداد . بازیکنی که حدش حتی دسته سوم فوتبال ایران هم نبود با پیراهن تراکتور قرارداد چندصد میلیونی می بست که 90درصدش نصیب کمالوند میشد.
آقای محترم اولا کمالوند اینکاره نیست ثانیا کمالوند باعث اقتدار تراکتور شده
یکم انصاف داشته باشیم