استاد دانشگاه تبریز گفت: ما با طبیعت خوب مدارا نکردیم و اقدامات غلطی که صورت گرفت، موجب شد طبیعت لگد خود را به مردم بزند.
گروه اجتماعی آناج: هنگامی که صحبت از هواشناسی به میان میآید، بیشتر مردم فکرشان به سمت بارش برف و باران سوق مییابد اما این مبحث مسایل متعددی را در بر میگیرد و شاید در بلند مدت اتفاقاتی رخ دهد که در نظر عموم مشهود نباشد لکن در تحلیلهای اهلِ فن بحران محسوب گردد و تبعاتِ آن یک ملت را تحت تاثیر قرار دهد.
در راستای آگاهی از تاثیرات برداشت بیرویه آب، نتیجهی صدور پروانه برای چاههای غیرمجاز، شعاع تاثیرگذاری ریزگردهای دریاچه ارومیه و امنیتِ آب نشستی با اساتید دانشگاه تبریز داشتیم که موضوعات مطروحه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
در ادامه مشروح نشست تحلیلی آناج با احمد فاخریفرد(استاد دانشگاه تبریز و عضو کمیته راهبردی ستاد احیاء دریاچه ارومیه) و بهروز ساری صراف(استاد دانشگاه تبریز و مدیر گروه آب و هواشناسی دانشگاه) را میخوانید:
برای ایجاد اشتغال، فقط زمین را شکافتیم
آناج: قانونی که در سال 85 به منظور ساماندهی چاههای غیرمجاز وضع شد، چه تاثیراتی در پی داشت؟
صراف: سال 85 برای اینکه چاههای غیرمجاز تعیین تکلیف شود، بدون اینکه ما بدانیم در منابع آب زیرزمینیمان چه خبر است هزاران چاه را دارای پروانه کردند. الان به جز آذربایجانشرقی و غربی، مشهد، اصفهان و کرمان و سایر نقاط نیز آبهای زیرزمینیشان از دست دادهاند و نشست دشتها وحشتناک است. ما بدون اینکه محدوده منابع آبهای زیرزمینیمان را در نظر بگیریم، در راستای جلوگیری از بیکاری جوانان زمین را شکافتهایم.

قبل از انقلاب 120 هزار هتکار ارازی کشاورزی داشتیم و تا 22 سال پیش هم همینطور بود اما این میزان را به 600 هزار هکتار رساندیم. البته ستاد احیا 480 هزار اعلام کرده ولی الان خودشان هم میگویند در حوزه دریاچه ارومیه 600 هزار هکتار است.
ما همیشه از نظر تخصصی برای یک هکتار، یک لیتر آب در نظر میگیریم، اگر یک لیتر در نظر بگیریم میشود 3 میلیارد و 600 میلیون لیتر و چون همه را هم نمیتوانیم آبیاری کنیم دچار کم آبیاری میشویم. با این حساب باید 3 میلیارد و 400 میلیون آب وارد دریاچه میشد اما با کاهش چشمگیری به 700 و گاها 500 میلیون لیتر آب رسید. یعنی اگر 700 را کم کنید 2 میلیارد و 700 باقی میماند، یعنی دو میلیارد برآورد کردهایم که سطح زیر کشت که افزایش پیدا کرده و همان اندازه آبمان هم افزایش خواهد یافت. در واقع ما هم از آب زیرزمینی و هم از آب سطحی کاستهایم.
زمینی که نشست میکند مثل آهن میشود/ به خاطر رسیدن به کود کلی آب هدر دادیم/ سیاست خود وارد محیط زیست شده است
ما از آن طرف سراب، نشست زمین را اندازه گرفتهایم و به دشت وایگان شبستر رسیدهایم. فاجعه نشست زمین یعنی اینکه وقتی زمین نشست کرد یعنی مثل آهن شد. وضعیت ذخیره آب اگر بعد از این باران خوبی میآمد قرار بود آن را پر کند از بین رفت. این یعنی ما امید ترسالیهایی را هم که داشتیم از دست دادیم و زمینی که مثل آهن شده دیگر آب کجای آن جمع خواهد شد؟
خب الان در برابر این همه هزینهی غیرقابل جبران چه چیزی کسب کردهایم؟ سیبزمینی و پیاز نتوانستیم صادر و سود کنیم تا اقتصاد درست شود، کشاورزان همان سیبزمینی و پیاز را کود و در زمین دفن کردند. یعنی ما به خاطر کود اینهمه آب هایمان را از دست دادیم؟
بنده گاها میگویم سیاست را قاطی بحث نکنیم ولی سیاست خودش میآید وارد میشود، بعد هم به ما میگویند سیاسی حرف نزنید.
کشاورزی حیات تمدن را از بین میبرد/ کم مانده طوفان شن به تبریز برسد و ما هنوز در فکر کاشت چغندر هستیم
عدهای برای آنکه کارنامهی خوبی ارائه دهند، فقط 4 سال کاری را در نظر میگیرند و فکر آینده را نمیکنند. چرا برای چاههای غیرمجاز پروانه صادر کردند برای اینکه گفتند بگذارید ملت از ما راضی باشد!
در این شرایط از ما میپرسند کشاورزی در اطراف ارومیه مهم است؟ هزار بار لازم نیست چون کشاورزی حیات تمدن را از بین خواهد برد.
الان در منطقه غرب ارومیه در منطقهای به نام جبل طوفانهای شن آغاز شده است، حتی در شبستر و شرفخانه هم مشهود است. بعید نیست پنج سال بعد طوفان به تبریز و صوفیان هم بیاید، تقریبا شبیه طوفانی است که در کویر لوت دیدهایم، یعنی اگر عکسش را ببینید وحشت میکنید،حالا به این فکر میکنیم که چغندر بکاریم؟ چغندر را ول کنید حیات مدنیت در خطر است.
گردوغباری که از آفریقا به ایران میآید، از شبستر به تبریز نمیرسد؟
بارها شده که صبح از خواب بیدار شدهاید، دیدهاید که روی اتومبیلتان گرد و خاک است. با خود میگویید این گرد و خاک از کجا آمده است؟ در تصاویر ماهوارهای میبینیم که از سومالی و افریقا به ایران گرد و غبار میآید، با این اوصاف از شبستر به اینجا نمیآید؟ الان اخبار میگوید 500 هزار هکتار منطقه زیر شنهای روان است.

با این وضع حیات و شغل و آینده بچههایمان دارد از بین میرود، اگر نتوانیم خوب مراقبت کنیم حتی ارزشهای فرهنگی و اسلامیمان هم از بین میرود چون میگویند آدم گرسنه ایمان ندارد. ما اول باید حیاتمان را حفظ کنیم بهداشتمان را حفظ کنیم، دچار بیماریهای واگیردار نشویم، ارزش هم حفظ میشود یعنی آن همه سرمایه که برای ارزش اختصاص میدهیم صرف بهداشتمان کنیم. امنیت از دیدگاه سیاستمداران فقط امنیت مرزی است، امنیت در لایههای زیادی میتواند خودش را نشان دهد. در زمان جنگ شنیدید که یک گروه از صلیب سرخ به ایران خون داده بودند که آن خون پالایش نشده بود که به سربازان تزریق شد آنها رفتند آمیزش کردند و حالا یک نسل تالاسمی آمده است. چه کسی مسئول این است اگر هم بگویید میگویند ببخشید. کی ببخشد؟ کی را ببخشند؟ یعنی چه؟
امنیت فقط حفظ مرزها نیست
قرار نیست که دشمن از طریق داعش بیاید، با ریزگردها هم امنیت مختل میشود. ما میخواهیم که از بین نرویم میخواهیم پرچم نسل و قوم و فرهنگ و کشور ما همیشه برافراشته باشد و هیچ عاملی نتواند آن را خم کند. پس چرا باید فقط در یک بعد امنیتی سرمایه گذاری کنیم؟ در حال حاضر آب یک مسئله امنیتی است. یادتان میآید چند سال قبل اسلامشهر تهران دچار بیآبی شد چه وضعی پیش آمد؟ امنیت کاملا برهم خورد، مردم سر آب رسما کتک کاری میکردند.
مسئله امنیت آبی مسئله چند بعدی است اگر با موازات و و از چند بعد به ترتیب نگاه نکنیم و یک بعدی نگاه کنیم شکست میخوریم، یک بعد نمیتواند مسئله را حل کند. واقعا برای آینده مملکت و نسل و فرهنگمان ارزش واقعی قائل شویم نه ارزش نمادین باید به آینده برنامه فکر کنیم.
وزارت نیرو میگوید 20 سال دیگر مملکت نابود میشود اما برنامه نمیدهد/ مدیران همهچیز را تاریخدار میبینند
مردم هم باید کمی بترسند، هی نباید بگوییم ملت نترسند. آنان تا نترسند دنبال درمان نمیروند و صرفه جویی نمیکنند. وزیر نیرو گفت تا بیست سال آینده مملکت ما نابود خواهد شد، برای جلوگیری از این نابودی باید وزارت نیرو برنامه بدهد ولی نمیدهد چون مهم نیست! باید خودمان را به خدا بسپاریم چون این مدیران به همه چیز تاریخدار نگاه میکنند.
از طبیعت نیشگون گرفتیم و حالا لگد میخوریم
فاخریفرد: ما صحبتی داریم که میگوید اگر شما از طبیعت یک نیشگون بردارید بعدا او به شما یک لگد خواهد زد و عملا هم این اتفاق دارد میافتد. الان طبیعت رو برگردانده و دارد لگدش را میزند. نشست دشتها لگد است!
با استمرار وضعیت فعلی دیگر گیاهی در آذربایجان نمیماند
آناج: خشک شدن دریاچه ارومیه چه تبعات دیگری دارد که از آن غافل ماندهایم؟
فاخریفرد: در شعاعهای مختلف گردی که ریزگرد ایجاد میکند در طول سالیان وقتی در خاک مینشیند به تدریج اول در گیاهانی که حساس به خشکی هستند تاثیر میگذارد و از بین میبرد. بعد روی گیاهانی که متوسط هستند و کمی در برابر خشکی مقاومتر هستند را از بین میبرد، در آخر هم نوبت خواهد رسید به درختان و گیاهانی که به خشکی کاملا مقاوم هستند و آنها را هم از بین خواهد برد. نمکی که اینجا هست در کرمان نیست. درست است که کرمان شور است ولی آنجا باز یک پسته رشد میکند ما فردا آن پسته را هم نمیتوانیم در اینجا برویانیم.

در صورت فراگیر شدن ریزگردها، ما هیچ گیاهی نخواهیم داشت و فقط گیاهانی چون گون و آتریپیلکس که در مناطق شور رشد میکنند، قابل پرورش خواهد بود. بنده وقتی به تلویزیون نگاه میکنم عصبانی میشوم چون مسائل را باز نمیکنند لذا تا مسائل ریز باز نشده است مردم همینند که هستند.
در بحث انسداد چاهها سوال میشود و عدهای اعتراض میکنند، برای کسی که چاهدار است مشکل خواهد بود ولی ما در عوض تضمین چاه را هم میدهیم. پایش وقت گذاشته و میگوید آقای محترم شما از پنج عدد چاه که دارید چهار فقره را کور کنید و یکی را نگه دارید، آن یک چاه هم آب دهیاش زیاد میشود و با آن میتوانید به دیگران هم آب بدهید. کمی هم سیستم را به حالت سیستمهای آبیاری مدرن درآورند با آب یک چاه به 50 هزار زمین آب میرسانند. ما این را هم میگوییم ولی در عوض میگویند چاهدارهای ما در مالکیت خود پروانه دارند. مالکیت در مورد زمین صدق میکند نه آب. من برای حیاط خانه خودم مالکیت دارم ولی مالک آب نیستم.
اگر دولت بعدی به دریاچه ارومیه بودجه ندهد، چه باید کرد؟/ باید دولت را مجبور کنیم بخشی از مالیات آذربایجان را خرج احیاء دریاچه کند
بودجه را از 2500 میلیارد به 300 میلیارد تومان رساندند، خب طبیعی است که نمیتوانیم کاری بکنیم. با همان هم داریم کار میکنیم، یعنی دانشگاه تبریز بیکار ننشسته است. ما شب و روزمان را میگذاریم. فردا اگر یک دولت دیگر بیاید و بگوید که من به دریاچه ارومیه بودجه نمیدهم چه کار باید بکنیم؟ میخواهم این را بگویم که ما از الان باید یک ساختار و ساز و کار تعریف کنیم که فردا اگر ممکن نشد مجبور نشویم دریاچه را رها کنیم.
طبیعتا ما باید بجنگیم، حتی بخشی از مالیاتی که دولت از ما میگیرد را باید اجبار کنیم که به دریاچه و منطقه برگردانند. یا مثلا نیم درصد عوارضی که شهرداری میگیرد را بیاورد به دریاچه و منطقه بدهد. برای نجات دریاچه ترومیه و در نتیجه نجات انسانها صندوقهای خیریه قرار دهند. ما باید دریاچه را از سیاست دول مستقل کنیم تا به این مسئله محیط زیستی نگاه کنند.
ریزگردها شعاع 600 کیلومتری را تحت تاثیر قرار میدهند
آناج: خشک شدن دریاچه ارومیه صرفاً شمالغرب را تحت تاثیر قرار میدهد؟
فاخری فرد: خیر. این مسئله تا شعاع 600 کیلومتر اثرات دارد، آنجا که به هسته نزدیکتر است بیشتر میباشد و رفته رفته کمتر میشود ولی اینطور نیست که تعطیل شود. ممکن است اهالی منطقهای در عرض سه سال این اثر را ببیند و مردم منطقهای دیگر در بلند مدت متاثر شوند. برای اینکه این بیابانزایی گسترش خواهد یافت و نمک هم که آنجا فراوان است همه جا پخش خواهد شد، الان ذرات نانوی ما تا مشهد میروند؛ وقتی میگوییم شعاع 600 کیلومتر ذرات نانو را در نظر نمیگیریم، ذرات معمولی نمک را باد میتواند ببرد ولی ذرات نانو که در هوا سرگردان است تا مشهد قدرت مسافرت دارد.

صراف: ما چند سال پیش یک دانشجوی دکترا داشتیم که پایاننامه دکتریاش ریزگرد بود. او با عکسهای ماهوارهای دقیقا ردیابی کرد که در سومالی و نیجریه و لیبی ریزگرد از تراز فوقانی دارد به طرف آذربایجان میآید. اگر به تصاویر ماهوارهای نگاه کنید تراکم ریزگردها را خواهید به عنوان یک مهاجم خاموش دید به ایران حمله کردهاند. ما داریم با میکرو خودمان را گول میزنیم و وقت تلف میکنیم.
بخشهای بعدی این نشست تحلیلی، تخصصی در طول هفتهی جاری منتشر میشود.